امان از دل زینب
کاروان می رود آهسته و نرم
زینب زیر لب آرام زمزمه می کند حسین
حسین غریبانه زینب را نجوا می کند
آسمان شرمنده کاروان است
و آب .........
رقیه به دور دست خیره می شود و ریز و بی صدا ذکر یا زهرا می گوید
عباس سر به زیر یا حسین می خواند
ام البنین لالایی اصغر را جانسوز تر زمزمه می کند
و باز زینب بی صدا فریاد می زند حسین...حسین....حسین