سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آسمان آبی

 

کودک نجوا کرد:خدایا با من حرف بزن.
مرغ دریایی اواز خواند,کودک نشنید.
سپس کودک فریاد زد:خدایا با من حرف بزن
رعد در اسمان پیچید.....اما کودک گوش نداد.
کودک نگاهی به اطرافش انداخت و گفت:خدایا بگذار ببینمت.ستاره ای درخشید ولی کودک توجه نکرد.
کودک فریاد زد:خدایا به من معجزه ای نشان بده.و یک زندگی متولد شد,اما کودک نفهمید.
کودک با نا امیدی گریست.
خدایا با من در ارتباط باش,بگذار بدانم اینجایی
بنا براین خدا پایین آمد و کودک را لمس کرد.
ولی کودک پروانه را کنار زد و رفت...


ارسال شده در توسط راشا